همام تبریزی:چو رخسارت گل رنگین نباشد شکر چون لعل تو شیرین نباشد
❈۱❈
چو رخسارت گل رنگین نباشد
شکر چون لعل تو شیرین نباشد
بدیدم عارض و روی تو گفتم
بدین خوبی گل و نسرین نباشد
❈۲❈
نهان داری میان لعل پروین
به لعل اندر نهان پروین نباشد
وفا میکن به رغم خوب رویان
که خوبان را وفا آیین نباشد
❈۳❈
مکن جور و جفا بر ما از این بیش
جفا بر عاشقان چندین نباشد
اگر چه عاشقان بسیار داری
ولی چون من یکی مسکین نباشد
❈۴❈
مرا ای خسرو خوبان چو فرهاد
نصیبی زان لب شیرین نباشد
سری را کآستانت گشت بالین
دگر او را سر بالین نباشد
❈۵❈
مرا روزی به دست آید شب وصل
ولیکن چون شب دوشین نباشد
کسی کاو جز به وصلت شادمان نیست
چرا در هجر تو غمگین نباشد
❈۶❈
همام اندر غزل دُر میچکاند
ز تو باری کم از تحسین نباشد
کامنت ها