گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

همام تبریزی:هر که او عاشق جمال بود شاهدش خود گواه حال بود

❈۱❈
هر که او عاشق جمال بود شاهدش خود گواه حال بود
گر بود پاکباز شاهد نیز پاک و روشن‌تر از زلال بود
❈۲❈
حال اگر برخلاف این باشد دوستی هر دو را وبال بود
چشم خود را به آب شرم بشوی تا که شایسته جمال بود
❈۳❈
حیف باشد که دیده بی‌آب تشنه مشرب وصال بود
هیمه ز آتش چو سرخ شد آخر همه خاکستر و زگال بود
❈۴❈
زر صافی نهاد را ز آتش سرخ‌رویی با کمال بود
وان که او مرد حال شد چو همام فارغ از بند قیل و قال بود
❈۵❈
هست امیدم که بهره‌ای ز وصال یابد و فارغ از خیال بود

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاربر سیستمی
2021-06-22T20:28:11.0315459
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۴ از «پاک و روشنتر از زلال بود» به «پاک و روشن‌تر از زلال بود» تغییر مصرع ۹ از «حیف باشد که دیده بی آب» به «حیف باشد که دیده بی‌آب» تغییر مصرع ۱۱ از «هیمه زاتش چو سرخ شد آخر» به «هیمه ز آتش چو سرخ شد آخر» تغییر مصرع ۱۴ از «سرخ رویی با کمال بود» به «سرخ‌رویی با کمال بود» تغییر مصرع ۱۵ از «وان که اومرد حال شد چوهمام» به «وان که او مرد حال شد چو همام» تغییر مصرع ۱۷ از «هست امیدم که بهره یی ز وصال» به «هست امیدم که بهره‌ای ز وصال»