همام تبریزی:هر که او عاشق جمال بود شاهدش خود گواه حال بود
❈۱❈
هر که او عاشق جمال بود
شاهدش خود گواه حال بود
گر بود پاکباز شاهد نیز
پاک و روشنتر از زلال بود
❈۲❈
حال اگر برخلاف این باشد
دوستی هر دو را وبال بود
چشم خود را به آب شرم بشوی
تا که شایسته جمال بود
❈۳❈
حیف باشد که دیده بیآب
تشنه مشرب وصال بود
هیمه ز آتش چو سرخ شد آخر
همه خاکستر و زگال بود
❈۴❈
زر صافی نهاد را ز آتش
سرخرویی با کمال بود
وان که او مرد حال شد چو همام
فارغ از بند قیل و قال بود
❈۵❈
هست امیدم که بهرهای ز وصال
یابد و فارغ از خیال بود
کامنت ها