همام تبریزی:هوس عمر عزیزم ز برای تو بود بکشم جور جهانی چو رضای تو بود
❈۱❈
هوس عمر عزیزم ز برای تو بود
بکشم جور جهانی چو رضای تو بود
در ازل جان مرا عشق تو هم صحبت بود
تا ابد در دل من مهر و وفای تو بود
❈۲❈
جای افسر شود آن سر که به پای تو رسد
پادشاهی کند آن کس که گدای تو بود
هست امیدم که نمایی تو خداوندیها
ور نه از بنده چه آید که سزای تو بود
❈۳❈
خجلم زان که فرود آمدهای در دل تنگ
چیست این منزل ویرانه که جای تو بود
روی خوب تو شد انگشتنمای خورشید
مه نو کیست که انگشتنمای تو بود
❈۴❈
سالها سجده صاحبنظران خواهد بود
بر زمینی که نشان کف پای تو بود
راحت روح و فتوح دل مشتاقان است
هر حدیثی که در او وصف و ثنای تو بود
❈۵❈
سخنی لایق سمعت نبود ور باشد
هم غزلهای همام ابن علای تو بود
کامنت ها