همام تبریزی:بهشت روی تو را پاک دیدهای باید که جز به دیدن روی تو دیده نگشاید
❈۱❈
بهشت روی تو را پاک دیدهای باید
که جز به دیدن روی تو دیده نگشاید
به آب چشم دهم غسل نور بینایی
نظر به چشمهٔ خورشید اگر بیالاید
❈۲❈
سپیدهدم به هوای بهار هر روزی
به شبنم سحری روی گل بیاراید
که تا به روی تو ماند مگر نمیداند
که غیر حسن و طراوت ملاحتی باید
❈۳❈
به خاک کوی تو چون بگذرد نسیم بهار
حیاتبخشی و بوی خوشش بیفزاید
دریغ عهد جوانی که بی تو رفت از دست
کجاست تا به چنین صحبتی بیاساید
❈۴❈
ولی به دولت حسنت امید میدارم
که روزگار جوانی به فرق باز آید
به بخت گفتم با ما موافقت نکنی
جواب داد که گر دوست لطف فرماید
❈۵❈
اگر زند نفسی بی حکایت تو همام
نه از حساب سخندان که باد پیماید
کامنت ها