همام تبریزی:دلم ز عهدۀ عشقت برون نمیآید به جای هر سر مویی مرا دلی باید
❈۱❈
دلم ز عهدۀ عشقت برون نمیآید
به جای هر سر مویی مرا دلی باید
بهای هر سر مویت نهادهام جانی
زهی معامله گر دیگری نیفزاید
❈۲❈
مدد ز بوی تو یابد هوای فصل بهار
که چون بهشت چمن را به گل بیاراید
شهید تیغ تو جانها به زندگان بخشد
گدای کوی تو بر خسروان ببخشاید
❈۳❈
به خستهای که رساند نسیم بوی خوشت
اگر در آتش سوزان بود بیاساید
روان شود ز لبم چشمههای آب حیات
چو نام دوست مرا بر سر زبان آید
❈۴❈
هزار بار بشستم دهن به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن مرا نمیشاید
نظر به روی تو کردن مسلم است آن را
که دیده را به جمالی دگر نیالاید
❈۵❈
زهی خجسته صباحی که وقت بیداری
همام روی تو بیند چو دیده بگشاید
کامنت ها