همام تبریزی:آرزوهاست در دلت پنهان انها من سلاسل الشیطان
❈۱❈
آرزوهاست در دلت پنهان
انها من سلاسل الشیطان
که به دوزخ بدان کشند تو را
ان تکن منکر فسوف تری
❈۲❈
دل به دنیا چو مشتغل گردد
جوهرش تیره تر ز گل گردد
دل که می گردد از هوا خالی
از محبت می شود حالی
❈۳❈
دل که میگردد اندرو گلهای
دل مخوانش که هست مزبلهای
کوه اندوه مینهی بر دل
تا کنی قطعهای زمین حاصل
❈۴❈
دل که معشوق او مدر باشد
آن دل از عشق بیخبر باشد
سیم کان روغن چراغ دل است
زر که آب روان باغ دل است
❈۵❈
هرکه این هردو را کند حاصل
روشن و تازه باشد او را دل
لیک شرح دل عوام است این
وصف انسان ناتمام است این
❈۶❈
هرکه از آفتاب نور الله
دل و جانش منور است چو ماه
در پی سیم و زر کجا پوید
روشنایی ز نور حق جوید
❈۷❈
حرص و دل هردو در یکی سینه
روی زنگیست پیش آیینه
کامنت ها