حسینی:از حجاب نفس ظلمانی برآی تا شوی شایسته قرب خدای
❈۱❈
از حجاب نفس ظلمانی برآی
تا شوی شایسته قرب خدای
آفتاب از آسمان پیدا نمود
چشم نابینا نمی بیند چه سود
❈۲❈
ای که چشمت را به معنی نور نیست
نزد حق شو حق ز بنده دورنیست
ای بما از ما بما نزدیکتر
داند آنکس کو ز خود دارد خبر
❈۳❈
تا ز قرب و بعد برناری نفس
زانکه این علت همه خار است و بس
این همه مغز است اینجا پوست نی
دوست را پروای نام دوست نی
❈۴❈
نور حق پیداست لکن جیب تست
دیده حق بین بباید از نخست
قرب حق دوری تست از بود خویش
بی زیان خود نیابی سود خویش
کامنت ها