اقبال لاهوری:سحر با ناقه گفتم نرم تر رو که راکب خسته و بیمار و پیر است
❈۱❈
سحر با ناقه گفتم نرم تر رو
که راکب خسته و بیمار و پیر است
قدم مستانه زد چندان که گوئی
بپایش ریگ این صحرا حریر است
کامنت ها