گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اقبال لاهوری:ذات حق را نیست این عالم حجاب غوطه را حایل نگردد نقش آب

❈۱❈
ذات حق را نیست این عالم حجاب غوطه را حایل نگردد نقش آب
زادن اندر عالمی دیگر خوش است تا شباب دیگری آید بدست
❈۲❈
حق ورای مرگ و عین زندگی است بنده چون میرد نمیداند که چیست
گرچه ما مرغان بی بال و پریم از خدا در علم مرگ افزون تریم
❈۳❈
وقت؟ شیرینی به زهر آمیخته رحمت عامی به قهر آمیخته
خالی از قهرش نبینی شهر و دشت رحمت او اینکه گوئی در گذشت
❈۴❈
کافری مرگست ای روشن نهاد کی سزد با مرده غازی را جهاد
مرد مؤمن زنده و با خود به جنگ بر خود افتد همچو بر آهو پلنگ
❈۵❈
کافر بیدار دل پیش صنم به ز دینداری که خفت اندر حرم
چشم کورست اینکه بیند نا صواب هیچگه شب را نبیند آفتاب
❈۶❈
صحبت گل دانه را سازد درخت آدمی از صحبت گل تیره بخت
دانه از گل می پذیرد پیچ و تاب تا کند صید شعاع آفتاب
❈۷❈
من بگل گفتم بگو ای سینه چاک چون بگیری رنگ و بو از باد و خاک؟
گفت گل ای هوشمند رفته هوش چون پیامی گیری از برق خموش؟
❈۸❈
جان به تن ما را ز جذب این و آن جذب تو پیدا و جذب ما نهان

فایل صوتی جاویدنامه بخش ۱۰ - نه تا سخن از عارف هندی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها