اقبال لاهوری:نوحهٔ روح ابوجهل در حرم کعبه سینهٔ ما از محمد داغ داغ
❈۱❈
نوحهٔ روح ابوجهل در حرم کعبه
سینهٔ ما از محمد داغ داغ
از دم او کعبه را گل شد چراغ
از هلاک قیصر و کسری سرود
❈۲❈
نوجوانان را ز دست ما ربود
ساحر و اندر کلامش ساحری است
این دو حرف لااله خود کافری است
تا بساط دین آبا در نورد
❈۳❈
با خداوندان ما کرد آنچه کرد
پاش پاش از ضربتش لات و منات
انتقام از وی بگیر ای کائنات
دل به غایب بست و از حاضر گسست
❈۴❈
نقش حاضر را فسون او شکست
دیده بر غایب فرو بستن خطاست
آنچه اندر دیده می ناید کجاست
پیش غایب سجده بردن کوری است
❈۵❈
دین نو کور است و کوری دوری است
خم شدن پیش خدای بی جهات
بنده را ذوقی نبخشد این صلوت
مذهب او قاطع ملک و نسب
❈۶❈
از قریش و منکر از فضل عرب
در نگاه او یکی بالا و پست
با غلام خویش بر یک خوان نشست
قدر احرار عرب نشناخته
❈۷❈
با کلفتان حبش در ساخته
احمران با اسودان آمیختند
آبروی دودمانی ریختند
این مساوات این مواخات اعجمی است
❈۸❈
خوب میدانم که سلمان مزدکی است
ابن عبدالله فریبش خورده است
رستخیزی بر عرب آورده است
عترت هاشم ز خود مهجور گشت
❈۹❈
از دو رکعت چشم شان بی نور گشت
اعجمی را اصل عدنانی کجاست
گنگ را گفتار سحبانی کجاست
چشم خاصان عرب گردیده کور
❈۱۰❈
بر نیائی ای زهیر از خاک گور
ای تو ما را اندرین صحرا دلیل
بشکن افسون نوای جبرئیل
باز گوی ای سنگ اسود باز گوی
❈۱۱❈
آنچه دیدیم از محمد باز گوی
ای هبل ، ای بنده را پوزش پذیر
خانهٔ خود را ز بی کیشان بگیر
گلهٔ شان را به گرگان کن سبیل
❈۱۲❈
تلخ کن خرمایشان را بر نخیل
صرصری ده با هوای بادیه
«انهم اعجاز نخل خاویه»
ای منات ای لات ازین منزل مرو
❈۱۳❈
گر ز منزل میروی از دل مرو
ای ترا اندر دو چشم ما وثاق
مهلتی ، ان کنت ازمعت الفراق»
کامنت ها