اقبال لاهوری:ای زنان ای مادران ای خواهران زیستن تا کی مثال دلبران
❈۱❈
ای زنان ای مادران ای خواهران
زیستن تا کی مثال دلبران
دلبری اندر جهان مظلومی است
دلبری محکومی و محرومی است
❈۲❈
در دو گیسو شانه گردانیم ما
مرد را نخچیر خود دانیم ما
مرد صیادی به نخچیری کند
گرد تو گردد که زنجیری کند
❈۳❈
خود گدازیهای او مکر و فریب
درد و داغ و آرزو مکر و فریب
گرچه آن کافر حرم سازد ترا
مبتلای درد و غم سازد ترا
❈۴❈
همبر او بودن آزار حیات
وصل او زهر و فراق او نبات
مار پیچان از خم و پیچش گریز
زهرهایش را بخون خود مریز
❈۵❈
از امومت زرد روی مادران
ای خنک آزادی بی شوهران
وحی یزدان پی به پی آید مرا
لذت ایمان بیفزاید مرا
❈۶❈
آمد آن وقتی که از اعجاز فن
می توان دیدن جنین اندر بدن
حاصلی برداری از کشت حیات
هر چه خواهی از بنین و از بنات
❈۷❈
گر نباشد بر مراد ما جنین،
بی محابا کشتن او عین دین
در پس این عصر اعصار دگر
آشکارا گردد اسرار دگر
❈۸❈
پرورش گیرد جنین نوع دگر
بی شب ارحام دریابد سحر
تا بمیرد آن سراپا اهرمن
همچو حیوانات ایام کهن
❈۹❈
لاله ها بی داغ و با دامان پاک
بی نیاز از شبنمی خیزد ز خاک
خود بخود بیرون فتد اسرار زیست
نغمه بی مضراب بخشد تار زیست
❈۱۰❈
آنچه از نیسان فرو ریزد مگیر
ای صدف در زیر دریا تشنه میر
خیز و با فطرت بیا اندر ستیز
تا ز پیکار تو حر گردد کنیز
❈۱۱❈
رستن از ربط دو تن توحید زن
حافظ خود باش و بر مردان متن
رومی
مذهب عصر نو آئینی نگر
❈۱۲❈
حاصل تهذیب لادینی نگر
زندگی را شرع و آئین است عشق
اصل تهذیب است دین ، دین است عشق
ظاهر او سوزناک و آتشین
❈۱۳❈
باطن او نور رب العالمین
از تب و تاب درونش علم و فن
از جنون ذوفنونش علم و فن
دین نگردد پخته بی آداب عشق
❈۱۴❈
دین بگیر از صحبت ارباب عشق
کامنت ها