گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اقبال لاهوری:به بحر رفتم و گفتم به موج بیتابی همیشه در طلب استی چه مشکلی داری؟

❈۱❈
به بحر رفتم و گفتم به موج بیتابی همیشه در طلب استی چه مشکلی داری؟
هزار لولوی لالاست در گریبانت درون سینه چو من گوهر دلی داری؟
❈۲❈
تپید و از لب ساحل رمید و هیچ نگفت به کوه رفتم و پرسیدم این چه بیدردیست؟
رسد بگوش تو آه و فغان غم زده ئی اگر به سنگ تو لعلی ز قطرهٔ خونست
❈۳❈
یکی در آبه سخن با من ستم زده ئی بخود خزید و نفس در کشید و هیچ نگفت
ره دراز بریدم ز ماه پرسیدم سفر نصیب ، نصیب تو منزلی است که نیست
❈۴❈
جهان ز پرتو سیمای تو سمن زاری فروغ داغ تو از جلوهٔ دلی است که نیست
سوی ستاره رقیبانه دید و هیچ نگفت شدم بحضرت یزدان گذشتم از مه و مهر
❈۵❈
که در جهان تو یک ذره آشنایم نیست جهان تهی ز دل و مشت خاک من همه دل
چمن خوش است ولی درخور نوایم نیست تبسمی بلب او رسید و هیچ نگفت

فایل صوتی پیام مشرق بخش ۱۹۱ - تنهائی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امید راهی
2020-09-07T00:58:01
به بحر رفتم و گفتم به موج بیتابی. این شعر توسط محترم دکتر صادق فطرت ناشناس، هنرمند محبول القلوب افغانستان کمپوز و خیلی زیبا سروده شده. لینک یوتیوب آن را ذیلاً به شما میفرستم. چون از طریق دیگر نتوانستم این یادداشت را بفرستم. پیوند به وبگاه بیرونی
حمید
2018-04-06T14:17:54
این شعر را دوکتور صادق فطرت "ناشناس" خواننده مشهوری افغانستانی در آهنگ به بحر رفتم خوانده است، ولی در لیست خواننده گان نام آن بزگوار وجود ندارد.