گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اقبال لاهوری:فکرم چو به جستجو قدم زد در دیر شد و در حرم زد

❈۱❈
فکرم چو به جستجو قدم زد در دیر شد و در حرم زد
در دشت طلب بسی دویدم دامن چون گرد باد چیدم
❈۲❈
پویان بی خضر سوی منزل بر دوش خیال بسته محمل
جویای می و شکسته جامی چون صبح به باد چیده دامی
❈۳❈
پیچیده بخود چو موج دریا آواره چو گرد باد صحرا
عشق تو دلم ربود ناگاه از کار گره گشود ناگاه
❈۴❈
آگاه ز هستی و عدم ساخت بتخانهٔ عقل را حرم ساخت
چون برق به خرمنم گذر کرد از لذت سوختن خبر کرد
❈۵❈
سر مست شدم ز پا فتادم چون عکس ز خود جدا فتادم
خاکم به فراز عرش بردی زان راز که با دلم سپردی
❈۶❈
واصل به کنار کشتیم شد طوفان جمال زشتیم شد
جز عشق حکایتی ندارم پروای ملامتی ندارم
❈۷❈
از جلوهٔ علم بی نیازم سوزم ، گریم ، تپم ، گدازم

فایل صوتی پیام مشرق بخش ۱۹۳ - عشق

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن,۲
2019-01-15T02:04:15
حبیب جان سوزم ، گریم ، تپم ، گدازممی سوزم ، می گریم / گریه می کنم، می تپم ی/ مضطرب و نا آرامم و می گدازم / ذوب می شوم .
حبیب اکبری
2019-01-14T23:08:59
فرد آخر - سوزم ، گریم ، تپم ، گدازم - من درست نفهمیدم هدف از گریم یعنی میگریم است با هدف از گریم اشک میریزم است . اگر معنی دوم در نظر باشد بهتر بود « اشکم » مینوشتند . همچنان امکان میرود بجای تپم شاید تبم باشد
حبیب اکبری
2019-01-14T22:55:05
بیت سوم بجای بی باید پی بوشته شود