اقبال لاهوری:کجا این روزگاری شیشه بازی بهشت این گنبد گردان ندارد
❈۱❈
کجا این روزگاری شیشه بازی
بهشت این گنبد گردان ندارد
ندیده درد زندان یوسف او
زلیخایش دل نالان ندارد
❈۲❈
خلیل او حریف آتشی نیست
کلیمش یک شرر در جان ندارد
به صرصر در نیفتد زورق او
خطر از لطمهٔ طوفان ندارد
❈۳❈
یقین را در کمین بوک و مگر نیست
وصال اندیشهٔ هجران ندارد
کجا آن لذت عقل غلط سیر
اگر منزل ره پیچان ندارد
❈۴❈
مزی اندر جهانی کور ذوقی
که یزدان دارد و شیطان ندارد
کامنت ها