اقبال لاهوری:مشرقی باده چشیده است ز مینای فرنگ عجبی نیست اگر توبهٔ دیرینه شکست
❈۱❈
مشرقی باده چشیده است ز مینای فرنگ
عجبی نیست اگر توبهٔ دیرینه شکست
فکر نوزادهٔ او شیوهٔ تدبیر آموخت
جوش زد خون به رگ بندهٔ تقدیر پرست
❈۲❈
ساقیا تنگ دل از شورش مستان نشوی
خود تو انصاف بده اینهمه هنگامه که بست؟
«بوی گل خود به چمن راه نما شد ز نخست
ورنه بلبل چه خبر داشت که گلزاری هست»
کامنت ها