اقبال لاهوری:مسلم چشم از جهان بر بسته چیست؟ فطرت این دل بحق پیوسته چیست؟
❈۱❈
مسلم چشم از جهان بر بسته چیست؟
فطرت این دل بحق پیوسته چیست؟
لاله ئی کو بر سر کوهی دمید
گوشهٔ دامان گلچینی ندید
❈۲❈
آتش او شعله ئی گیرد به بر
از نفس های نخستین سحر
آسمان ز آغوش خود نگذاردش
کوکب وامانده ئی پنداردش
❈۳❈
بوسدش اول شعاع آفتاب
شبنم از چشمش بشوید گرد خواب
رشتهٔ ئی با لم یکن باید قوی
تا تو در اقوام بی همتا شوی
❈۴❈
آنکه ذاتش واحد است و لاشریک
بنده اش هم در نسازد با شریک
مؤمن بالای هر بالاتری
غیرت او بر نتابد همسری
❈۵❈
خرقهٔ «لا تحزنوا» اندر برش
«انتم الاعلون» تاجی بر سرش
می کشد بار دو عالم دوش او
بحر و بر پروردهٔ آغوش او
❈۶❈
بر غو تندر مدام افکنده گوش
برق اگر ریزد همی گیرد بدوش
پیش باطل تیغ و پیش حق سپر
امر و نهی او عیار خیر و شر
❈۷❈
در گره صد شعله دارد اخگرش
زندگی گیرد کمال از جوهرش
در فضای این جهان های و هو
نغمه پیدا نیست جز تکبیر او
❈۸❈
عفو و عدل و بذل و احسانش عظیم
هم بقهر اندر مزاج او کریم
ساز او در بزم ها خاطر نواز
سوز او در رزم ها آهن گداز
❈۹❈
در گلستان با عنادل هم صفیر
در بیابان جره باز صید گیر
زیر گردون می نیاساید دلش
بر فلک گیرد قرار آب و گلش
❈۱۰❈
طایرش منقار بر اختر زند
آنسوی این کهنه چنبر بر زند
تو به پروازی پری نگشوده ئی
کرمک استی زیر خاک آسوده ئی
❈۱۱❈
خوار از مهجوری قرآن شدی
شکوه سنج گردش دوران شدی
ای چو شبنم بر زمین افتنده ئی
در بغل داری کتاب زنده ئی
❈۱۲❈
تا کجا در خاک می گیری وطن
رخت بردار و سر گردون فکن
کامنت ها