اقبال لاهوری:فصل بهار این چنین بانگ هزار این چنین چهره گشا ، غزل سرا، باده بیار این چنین
❈۱❈
فصل بهار این چنین بانگ هزار این چنین
چهره گشا ، غزل سرا، باده بیار این چنین
اشک چکیده ام ببین هم به نگاه خود نگر
ریز به نیستان من برق و شرار این چنین
❈۲❈
باد بهار را بگو پی به خیال من برد
وادی و دشت را دهد نقش و نگار این چنین
زادهٔ باغ و راغ را از نفسم طراوتی
در چمن تو زیستم با گل و خار این چنین
❈۳❈
عالم آب و خاک را بر محک دلم بسای
روشن و تار خویش را گیر عیار این چنین
دل بکسی نباخته با دو جهان نساخته
من بحضور تو رسم روز شمار این چنین
❈۴❈
فاخته کهن صفیر نالهٔ من شنید و گفت
کس نسرود در چمن نغمهٔ پار این چنین
کامنت ها