گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اقبال لاهوری:به تسلئی که دادی نگذاشت کار خود را بتو باز می سپارم دل بیقرار خود را

❈۱❈
به تسلئی که دادی نگذاشت کار خود را بتو باز می سپارم دل بیقرار خود را
چه دلی که محنت او ز نفس شماری او که بدست خود ندارد رگ روزگار خود را
❈۲❈
بضمیرت آرمیدم تو بجوش خود نمائی بکناره برفکندی در آبدار خود را
مه و انجم از تو دارد گله ها شنیده باشی که بخاک تیره ما زده ئی شرار خود را
❈۳❈
خلشی به سینهٔ ما ز خدنگ او غنیمت که اگر بپایش افتد نبرد شکار خود را

فایل صوتی زبور عجم بخش ۵۳ - به تسلئی که دادی نگذاشت کار خود را

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها