گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

اقبال لاهوری:نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را بخود گم شو نگه دار آبروی عشق بازی را

❈۱❈
نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را بخود گم شو نگه دار آبروی عشق بازی را
من از کار آفرین داغم که با این ذوق پیدائی ز ما پوشیده دارد شیوه های کار سازی را
❈۲❈
کسی این معنی نازک نداند جز ایاز اینجا که مهر غزنوی افزون کند درد ایازی را
من آن علم و فراست با پر کاهی نمیگیرم که از تیغ و سپر بیگانه سازد مرد غازی را
❈۳❈
بهر نرخی که این کالا بگیری سود مند افتد بزور بازوی حیدر بده ادراک رازی را
اگر یک قطره خون داری اگر مشت پری داری بیا من با تو آموزم طریق شاهبازی را
❈۴❈
اگر این کار را کار نفس دانی چه نادانی دم شمشیر اندر سینه باید نی نوازی را

فایل صوتی زبور عجم بخش ۹۸ - نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاظم
2012-01-10T16:58:19
من ان علم وفراست را پرکاهی نمیگیرم که ازتیغ وسپر بیگانه سازد مرد غازی رالطفا در مورد این بیت توضیح دهید