ایرانشان:همان گه یکی نامه فرمود، گفت به نام خداوند بی یار و جفت
❈۱❈
همان گه یکی نامه فرمود، گفت
به نام خداوند بی یار و جفت
که چندان مرا داد گنج و سپاه
که بدخواه بگریخت از گرد راه
❈۲❈
شنیدم کزآن بر تن ایرانیان
چه مایه کشیدی تو رنج و زیان
زیان تو را من بجای آورم
بخوبی به کار تو رای آورم
❈۳❈
تو باید که پاینده باشی بجای
وگرنه زیان باز دارد خدای
چو من پیش دریا کنار آمدم
همی آرزو، کارزار آمدم
❈۴❈
گریزان شد از پیش، دشمن چه سود
که گرگ رباینده رفت و ربود
تو چون نامه بر خوانی ایدر بسیچ
برآرای لشکر، میآرام هیچ
❈۵❈
که ما گرد کشور بخواهیم گشت
همی تا نیایی تو، نتوان گذشت
چو ایدر رسی، چین و دریا کنار
سپارم به تو تا شوی کامگار
❈۶❈
کنم با تو پیمان و گیرم گوا
که گر دشمن آید نداری روا
بکوشی به جان و به تن، خواسته
سپاهی کنم با تو آراسته
❈۷❈
چو زین گونه پیمان ببندی به دست
دل من ز تیمار دشمن برست
بهک چون شد آگاه از او، هرچه داشت
نهان کرد، خاک از برش برگماشت
❈۸❈
چو نامه بدید و سخنها شنود
دژم گشت و بر روی شادی نمود
فرستاده را اسب داد و ستام
خورش خواست، پیشش می آورد و جام
❈۹❈
همان گاه یک پاسخ نامه کرد
که دارای چین باد بی رنج و درد
بدین آمدن شادمانم چنان
که گویی به من داد گردون عنان
❈۱۰❈
ز یزدان بجای آوریدم سپاس
که از مرز چین دور گشت آن هراس
شد آواره دشمن ز شمشیر شاه
درست آمد و برنشست او به گاه
❈۱۱❈
سخنها ز رنج رهی کرد یاد
چو شاه آمد، آن رنجها گشت باد
سرِ شاه باید که باشد بجای
همه رنج بردارد از دل خدای
❈۱۲❈
همه خوار و دشوار کایدر گذشت
چو باد بزان کآن کجا برگذشت
همه رنج، ما را ز دیهیم بود
که در رای و در رزم سستی نمود
❈۱۳❈
سپه را ز دریا پراگنده کرد
ز تاراج گنج خود آگنده کرد
نه اندیشه بودش ز دشمن نه باک
در افگند لشکر به دام هلاک
❈۱۴❈
سر خویشتن نیز بر سر نهاد
بداد آن همه گنج و لشکر به باد
چو از دشمن ایمن شود مرد هوش
چنان دان که خون وی آمد به جوش
❈۱۵❈
ز دشمن بپرهیز باشد کسی
که مغزش خردمایه دارد بسی
دگر مر مرا خواند دارای چین
بیایم، ز پیشش ببوسم زمین
❈۱۶❈
ولیکن پراگنده بودم سپاه
بخوانم، برآرایم از بهر راه
بجای آورم هرچه فرمایدم
وگر نیز جان خواهدم، شایدم
❈۱۷❈
ز ما چین فرستاده ای تیز هوش
شتابان همی رفت تا پیش کوش
ز کار بهک باز گفت آنچه بود
کز آن نامه چون شادمانی فزود
❈۱۸❈
سپه را همی خواند خواهد به در
که آید بر شاه پیروزگر
به آرایش و ساز راه اندر است
به تدبیر دیدار شاه اندر است
کامنت ها