ایرانشان:یکی روز از بیشه شاه آتبین بیامد به در با دلیران کین
❈۱❈
یکی روز از بیشه شاه آتبین
بیامد به در با دلیران کین
ز ناگه بدو لشکری بازخورد
برآمد ز لشکر ده و دار و برد
❈۲❈
بکردند رزمی چنانچون سزید
بسی کشته آمد ز هر سو پدید
فراوان بکوشید و مردی نمود
چو آمد زمانه، ز مردی چه سود؟
❈۳❈
به رزم اندرون نامور کشته شد
وز ایرانیان بخت برگشته شد
دو فرزند او نیز با او چو ماه
در این رزم گشتند، هر دو تباه
❈۴❈
سر هر سه از تن چو برداشتند
به درگاه ضحّاک بگذاشتند
برون کرد مغز سرش در زمان
خورش داد ماران هم اندر زمان
❈۵❈
فرارنگ دلخسته شد زآن میان
نهان با تنی چند از ایرانیان
...............................
...............................
❈۶❈
فریدون نه آگاه از این بُد که چیست
گذشته بر این روز سالش ز بیست
کامنت ها