گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ایرانشان:وزآن پس بدو گفت قارن که شاه ببخشود و بگذشت از تو گناه

❈۱❈
وزآن پس بدو گفت قارن که شاه ببخشود و بگذشت از تو گناه
نگر تا چه مایه نمودی گزند بجای نیاگان شاه بلند
❈۲❈
چو پاداش، آمرزش آمد پدید ز فرمان او سر نباید کشید
از این پس چنین رو که فرمود شاه تو آسان بمانی و خشنود شاه
❈۳❈
چو بندی کمر پیش و فرمان کنی چنانچون بفرمایدت آن کنی
تو را مایه ی شهریاری دهد سرافرازی و کامگاری دهد
❈۴❈
چو خشنود باشد ز تو شهریار کند پیش تو بندگی روزگار
بدو گفت کوش: ای سرافراز مرد چو شاه همایون مرا زنده کرد
❈۵❈
نه من شیر سگ خوردم و گوشت گرگ که گردن بپیچم ز شاه بزرگ
گر آن نیکویها ندانم نهان سزاوار کشتن منم در جهان
❈۶❈
وزآن پس به خوردن کشیدند دست شب و روز با رامش و می به دست
سپهدار قارن در ایوان خویش سرایی سزاوار مهمان خویش
❈۷❈
بیاراست مانند باغ ارم همه راست کرد اندر او بیش و کم
زنان شبستان او را همه بدو بازبخشید شاه رمه
❈۸❈
نگهداشت قارن همه کار او خور و خواب و پوشش سزاوار او
بتان را ز پیشش بیاراستی بدو دادی او را که او خواستی
❈۹❈
بدان سان همی داشت او را بناز به بگماز و خوبان بربط نواز
که یک روز ننشست بر دلش گرد نه بر رویش آمد دم باد سرد

فایل صوتی کوش‌نامه بخش ۲۵۵ - گفتگوی قارن با کوش درباره ی بخشایش فریدون

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها