گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ایرانشان:فریدون بدو گفت کز باختر یکی رنج پیش آمد و دردسر

❈۱❈
فریدون بدو گفت کز باختر یکی رنج پیش آمد و دردسر
که ایرانیان اندر این سالیان گشاده ندیدند خود را میان
❈۲❈
سیاهان نوبین برون آمدند ز ماهی به دریا فزون آمدند
از ایشان همه مرز ویران شده ست کنام پلنگان و شیران شده ست
❈۳❈
ز نوبی چنان است شش ماهه راه که در خاک او کرد نتوان نگاه
شده مردم آواره از مرز و بوم یکی سوی خاور، یکی سوی روم
❈۴❈
دوباره فرستادم او را سپاه ز کُشته همه باختر شد سیاه
چو آباد شد مرز باز آمدند سیاهان دگر کینه ساز آمدند
❈۵❈
دگر باره تاراج گشت آن زمین چنین بود رای جهان آفرین
همی در دل اندیشه آید فراز که گر من کنم کشور آباد باز
❈۶❈
دگر باره نوبی بیاید چو مورد شود باختر باز در جنگ و شور
برآرد به گردون از آن مرز خاک ز مردم شود باختر نیز پاک
❈۷❈
مر این کار را جز تو کس نیست مرد که از جان نوبی برآری تو گرد
سپاهی گزین کن ز مردان کین ز گنج آنچه باید همی برگزین
❈۸❈
از ایدر تو برکش سوی باختر تو را دادم آن بوم و بر سر بسر
که بر روی گیتی از آن به زمین نیابی همانا به ایران و چین
❈۹❈
همان زر بروید بسان گیا گیاها همه مایه ی کیمیا
همه کوه و کانش پر از گوهر است تو را شاید و با تو اندر خور است

فایل صوتی کوش‌نامه بخش ۲۵۸ - سخن گفتن فریدون با کوش درباره ی باختر و سیاهان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها