ایرانشان:فرستاد نامه بدان آگهی بنزدیک آن بارگاه مهی
❈۱❈
فرستاد نامه بدان آگهی
بنزدیک آن بارگاه مهی
که از نوبیان مرز کردیم پاک
برآوردم از شهرشان تیره خاک
❈۲❈
به فرّ شهنشاه والاگهر
چنین کردم این کشور باختر
چه با باز قمری هم آشیان
همی خانه دارد، ندارد زیان
❈۳❈
فریدون از آن نامه شد شادمان
یکی پاسخش کرد هم در زمان
که بادی همه ساله فیروز و شاد
که در نیکنامی بدادی تو داد
❈۴❈
بدان دیوساران کسی آن نکرد
که تو کردی ای شیردل در نبرد
بماناد با تو دل و رای رزم
همه ساله باشی تو با جام و بزم
کامنت ها