گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ایرانشان:به راه بیابان به جایی رسید که آبی که بود ایستاده بدید

❈۱❈
به راه بیابان به جایی رسید که آبی که بود ایستاده بدید
کسانی که مصروع بودند و سست به دل ناتوان و به تن نادرست
❈۲❈
همه خنده ای خوش بر ایشان فتاد به آب اندر افتاد مانند باد
چو مرده در آن آب بیهوش شد ازآن آگهی چون برِ کوش شد
❈۳❈
شتابان بیامد به دیدار آب کشیدند بیرون هم اندر شتاب
منادیگری بانگ زد بر سپاه که دارید از این آب خود را نگاه
❈۴❈
مبادا کز این آب هرگز چشید که پس چادر مرگ در سرکشید
بفرمود تا مردگان را ز آب کشیدند هم در زمان بر شتاب
❈۵❈
چو باد شمالی بر ایشان وزید بهوش آمد و این شگفتی که دید؟
سبک گشته آن کس که بودی گران به رنگ و به تن بهتر از دیگران
❈۶❈
همه سستی و رنج از او گشته دور شد آن ماتم سخت مانند سور
بفرمود تا ز اندلس هرکه هست به تن سست و مصروع و بی پای و دست
❈۷❈
بریدش برآن آب تا مرد سست بشوید تن و زود گردد درست
بسی حوضها نام خود برنبشت دگر کرد از این سان و دیگر بهشت
❈۸❈
سلیمان گذر کرد روزی برآن بدید آن همه حوضها بیکران
بفرمود تا آصف برخیا که دانست کردن همی کیمیا
❈۹❈
برآورد از آن شارستانی به رنج نهاد اندر او هرچه بودش ز گنج
درآورد دیوارش از گِردِ آب کشیده سر کنگره بر سحاب
❈۱۰❈
نهادش به نیرنگ ازآن سان نهاد که هرگز درش کس نداند گشاد
به دیوار او گر برآید همی زند خنده بر روی مردم همی
❈۱۱❈
بدان شارستان اندر افتد نگون نداند کسی کان چرا است و چون
به گیتی مر او را نبینند باز ندانست کس را که چون است راز
❈۱۲❈
هرآن کس که او بگذرد بر درش ز بانگ سگان خیره گردد سرش

فایل صوتی کوش‌نامه بخش ۳۶۲ - ساختن حوضها برای درمان مصروعان

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها