گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ایرانشان:شب تیره گیتی چو یکسان نمود برفت آتبین با سپاهش چو دود

❈۱❈
شب تیره گیتی چو یکسان نمود برفت آتبین با سپاهش چو دود
به لشکرگه آمد به نزدیک کوه بخواند آن زمان کوش را از گروه
❈۲❈
چو بنشست با او در آمد به راز که هست این سپاهی گران رزمساز
نگویی مرا تا چه چاره کنم؟ بدین کین بلا را کرانه کنم؟
❈۳❈
بدین ساز و مردان و اسبان جنگ بترسم که نامم شود زیر ننگ
بدو کوش گفت ای سرافراز شاه میندیش از این بیکرانه سپاه
❈۴❈
که ما پشت را سوی کوه آوریم همه لشکرش را ستوه آوریم
اگر هرچه در روی گیتی سپاه بیاید، نیابد بدین کوه راه
❈۵❈
مگر کآسمانی بود کار ما بخوابد سربخت بیدار ما
چو فرمان پدید آمد از آسمان به کوه و به ماهون سرآید زمان
❈۶❈
همانا که بر ما شمرده ست دَم نباشد به یک دم زدن بیش و کم
دل آتبین گشت خرسند و خوش ز گفتار آن شیردل پیرفش
❈۷❈
فراوانش بستود و کردش گُسی سوی خیمه ی خویش شد هر کسی
از اندرز جمشید شاه آتبین پر اندیشه بودی همه سال از این
❈۸❈
کجا گفت فرزند خود را به راز ز دشمن به پرهیز باشید باز
چنان بود باید شما را نهان که گویند کس نیست اندر جهان
❈۹❈
چو آرد به روی شما روی بخت نبیره ی مرا بر نشاند به تخت
ز ضحاکیان کس نماند بجای شما را دهد پادشاهی خدای

فایل صوتی کوش‌نامه بخش ۵۳ - رای زدن آتبین با کوش

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها