گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ایرانشان:گذشت آن شب و بامداد پگاه یکی بزمگاهی بیاراست شاه

❈۱❈
گذشت آن شب و بامداد پگاه یکی بزمگاهی بیاراست شاه
فرستاد، شاه آتبین را بخواند بر آن تخت زر پیکرش برنشاند
❈۲❈
بزرگان ایران و طیهوریان ببستند در پیش ایشان میان
دو فرزند شاه ایستاد بپای به زرّین کلاه و به چینی قبای
❈۳❈
چو خوالیگران نیز برخاستند نهادند خوان و می آراستند
از آن خوان جهان بوی بگرفت و رنگ بتوفید گردون از آواز چنگ
❈۴❈
خورش دید بر خوان که هرگز ندید نه از شهریاران ایران شنید
همان گه به سوی خورش دست کرد به دل خوشتر آمدش آن هرچه خورد
❈۵❈
فزون بود صدگونه بر خوان خورش خنک هر که دارد چنان پرورش
بپرداختند و بشستند دست دگر تخت کردند جای نشست
❈۶❈
پرستنده بزمی بیاراست باز نهادند ز آن بزم هرگونه ساز
همه سازها گوهر آمیغ زر چو طاووس چین باز گسترده پر
❈۷❈
همه بزمگه بود زرّین شکار ز گوهر نگاریده بروی نگار
جز آن بود صد گونه گل پیش شاه از آن بر شکفته دل ریش شاه
❈۸❈
به خروار بار ترنج و بهی نهاده برِ تختِ شاهنشهی
ز بس سوختن عنبر و مشک ناب سر بستری اندر آمد به خواب
❈۹❈
ز بس ناله ی چنگ و آواز نای همی زُهره از خویشتن داشت پای
می اندر قدح چون بگشتن گرفت به مغز یلان بر گذشتن گرفت
❈۱۰❈
ز بویش گران شد سر سرکشان ز رنگش همی داشت چهره نشان
به گوش اندر افتاد آواز کوش رمیدن گرفت از دل مرد هوش
❈۱۱❈
سپاه خرد شد گریزان ز مَی ز رخ پرده ی شرم برداشت کی

فایل صوتی کوش‌نامه بخش ۹۳ - در بزمگاه طیهور شاه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها