جامی:لله الحمد قبل کل کلام بصفات الجلال والاکرام
❈۱❈
لله الحمد قبل کل کلام
بصفات الجلال والاکرام
حمد او تاج تارک سخن است
صدر هر نامه نو و کهن است
❈۲❈
خامه چون تاج نامه آراید
درة التاج نام او شاید
الله الله چه طرفه نامست این
ورد دل حرز جان تمامست این
❈۳❈
پنج حرف است بس شگرف این اسم
پیش گنج نهان ذات طلسم
از یدالله چو پنجه اند این پنج
زان گرانمایه گنج گوهر سنج
❈۴❈
دیو را گو بمالش تو شتافت
جز بدین پنج پنجه نتوان تافت
از پس این حروف فرخ فال
جلوه گر صد هزار نعمت کمال
❈۵❈
خامه آن را چو مردم دیده
جامه مشک رنگ پوشیده
زیر مشکین شعار یک یک حرف
خفته حوران قاصرات الطرف
❈۶❈
دو الف زو به راستی دو گواه
کرده روشن به سر وحدت راه
یکی از فتحه فتح باب فتوح
کرده در منظر مروح روح
❈۷❈
وان دگر داده از سکون تسکین
دل و جان را به مکمن تمکین
از دو لامش گرفته قوت و قوت
از یکی ملک از آن دگر ملکوت
❈۸❈
لام ساکن به ملک اشارت دان
وان دگر زان دگر عبارت دان
ملک فی نفسه بود ساکن
نیست جنبش در او ازو ممکن
❈۹❈
جنبشی کافکند بر او سایه
ملکوتش دهد در آن مایه
شکل تشدیدشان که شانه وش است
عظم الله شأنه چه خوش است
❈۱۰❈
چون یکی زان دو لام شد مدغم
در دگر چون دو گیسوی در هم
بر سر آن شانه سه دندانه
می زند هر دو را به هم شانه
❈۱۱❈
ها که دال است بر هویت ذات
متعاقب بود بر او حرکات
حرکت چون سکون بر او جاری
و او به ذات خود از همه عاری
❈۱۲❈
هیچ وقت از همه مجرد نیست
لیک با هیچ یک مقید نیست
رود این حرف در همه آنات
بر نفس های جمله حیوانات
❈۱۳❈
همه او را بدین نفس ذاکر
گر ازو غایبند و گر حاضر
اسم ذات اولا همینها بود
لام تعریف و اختصاص فزود
❈۱۴❈
چون شد اشباع کرده فتحه لام
با الف شد حروف اسم تمام
چیست تخصیص را سبب یعنی
دو جهان خاص اوست و او مولی
❈۱۵❈
سر تعریف آنکه بشتابی
تا کمال شناخت دریابی
شرح اشباع فتحه آنکه مدام
شد در این اسم درج فتح تمام
❈۱۶❈
کم کسی از زبان به کام رسد
ور رسد زین خجسته نام رسد
هر که زین اسم بهره مند بود
بهره او همین بسند بود
❈۱۷❈
شرح این نی ز دیو مردم پرس
از قل الله ثم ذرهم پرس
بس بود پیش صاحب معنی
حسبی الله گواه این دعوی
کامنت ها