جامی:مرده لوزینه پز چو از کینه سازد از سیر حشو لوزینه
❈۱❈
مرده لوزینه پز چو از کینه
سازد از سیر حشو لوزینه
شکل لوزینه می زند فریاد
هستم از سیر و بوی او آزاد
❈۲❈
لیک حشوش به طعم گوید و بوی
حشو لوزینه بین و حشو مگوی
چون معارف به آخر انجامد
شیخ از گفت و گو بیارامد
❈۳❈
مرده قوال را دهند آواز
تا کند پرده سماع آغاز
جنبد از گوشه ای بد آوازی
نغمه سازی ترانه پردازی
❈۴❈
نغمه سازی که دف گرفته به چنگ
آیدش نغمه خارج آهنگ
بس که بلغم شود گلوگیرش
سرفه آید به جای تحریرش
❈۵❈
حلقش از صوت پرخراش درد
گردن ذوق را به اره برد
قول قوال چون بدین منوال
گرم شد جست صوفیی فی الحال
❈۶❈
دیگران هم موافقت کردند
می ز جام موافقت خوردند
یکی از چپ یکی ز راست دوان
گردشان حلقه بسته پیر و جوان
❈۷❈
هیچ یک را به دل قبولی نه
پای کوبان ولی اصولی نه
همه بر بانگ نای و دف رقصان
لیک رقصان به جانب نقصان
کامنت ها