جامی:نبرد فعل را چه خیر و چه شر آنچه گفتم ز اختیار بدر
❈۱❈
نبرد فعل را چه خیر و چه شر
آنچه گفتم ز اختیار بدر
آن بود اختیار در هر کار
که بود فاعل اندر آن مختار
❈۲❈
معنی اختیار فاعل چیست
آنکه فاعل چو فعل را نگریست
ایزد اندر دلش به فضل و رشاد
درک خیریت وجود نهاد
❈۳❈
یعنی آنش به دیده خیر نمود
کاید آن فعل از عدم به وجود
منبعث شد ازان ارادت و خواست
کرد ایجاد فعل و بی کم و کاست
❈۴❈
درک خیریت اختیار بود
وان به تعلیم کردگار بود
هر چه این علم و خواست شد سببش
اختیاری نهد خرد لقبش
❈۵❈
وانچه باشد بدون این اسباب
اضطراریست نام او دریاب
باشد از اختیار و قدرت دور
فاعل آن بود بر آن مجبور
❈۶❈
همچو برگ درخت و شاخ شجر
که بجنبد ز باد شام و سحر
هر که در فعل خود بود مختار
فعل او دور باشد از اجبار
❈۷❈
گر چه از جبر فعل او دور است
اندر آن اختیار مجبور است
ور چه بی اختیار کارش نیست
اختیار اندر اختیارش نیست
کامنت ها