جامی:اگر هر دم زنی صد تیغ بر ما بریدن از تو نتوانیم قطعا
❈۱❈
اگر هر دم زنی صد تیغ بر ما
بریدن از تو نتوانیم قطعا
پزم با آه دل زان لب خیالی
بلی بی دود نتوان پخت حلوا
❈۲❈
جفاها خواهمت فرمود گفتی
خدا را ماه من اینها مفرما
بود جای خیالت خانه چشم
به مردم گفتهام این نکته صد جا
❈۳❈
به گوشت میبرد سر زلف مشکین
دگر ز اندازه بیرون مینهد پا
سر بی مغز زاهد را توان کرد
بر ابر با کدو حاشا و کلا
❈۴❈
به قتل جامی ای جان رنجه گشتی
کرم کردی جزاک الله خیرا
کامنت ها