جامی:بیا که روی تو خورشید عالم افروز است شبنم ز روی تو چون روز و روز فیروز است
❈۱❈
بیا که روی تو خورشید عالم افروز است
شبنم ز روی تو چون روز و روز فیروز است
شد از جمال تو فیروز روز من وان روز
که خواستم شب و روز از خدای امروز است
❈۲❈
شبم ز شعله شمع و چراغ مستغنی ست
چنین که مشعله آه من شب افروز است
به تیغ غمزه اگر چاک می کنی جگرم
چه غم چو ناوک مژگان تو جگردوز است
❈۳❈
چنین که عشق تو زد راه پیر دانشمند
چه جای طعن جوانان دانش اندوز است
رخی چنین خوش و آنگاه خوی بد حاشا
معلم تو اگر نغلطم بدآموز است
❈۴❈
تو مرد عافیتی جامی از بتان بگسل
که عشق شیوه رندان عافیت سوز است
کامنت ها