جامی:کیست آن شوخ که مهمان تهیدستان است که ز سر تا به قدم شعبده و دستان است
❈۱❈
کیست آن شوخ که مهمان تهیدستان است
که ز سر تا به قدم شعبده و دستان است
مجلس از رشک رخش داغ نه گلزار است
خانه از سرو قدش طعنه زن بستان است
❈۲❈
تا لبش چاشنیی در قدح باده فکند
رفته بر چرخ برین عربده مستان است
عیش را داد بده کام دل از می بستان
که ز هر گوشه صدای بده و بستان است
❈۳❈
نگسلم طفل وش از دایه لطفش هر چند
که سیه کرده ز بخت سیهم پستان است
خضر و سرچشمه او می طلبی خیز و بجوی
آن خط سبز و لب لعل که گر هست آن است
❈۴❈
جامی از خاک خراسان چه کنی قصد حجاز
چون تو را کعبه مقصود به ترکستان است
کامنت ها