جامی:غمت تا در دلم منزل گرفته ست ز شادی جهانم دل گرفته ست
❈۱❈
غمت تا در دلم منزل گرفته ست
ز شادی جهانم دل گرفته ست
مپرس از من شمار عقد آن زلف
که عقل آن عقده را مشکل گرفته ست
❈۲❈
تو دریایی و زاهد خشک ازان ماند
کزین دریا ره ساحل گرفته ست
مبند ای ساربان محمل که امروز
سرشکم راه بر محمل گرفته ست
❈۳❈
دلم با چشم خونریز تو صیدی ست
که صیادش پی بسمل گرفته ست
به کوی عشق ازان کس حاصلی نیست
که راه زهد بی حاصل گرفته ست
❈۴❈
ز جامت جرعه ای ناخورده جامی
چه خود را مست لایعقل گرفته ست
کامنت ها