جامی:روی خوب تو مهوش افتاده ست خال مشکین بر او خوش افتاده ست
❈۱❈
روی خوب تو مهوش افتاده ست
خال مشکین بر او خوش افتاده ست
چشم بد دور خال بر رخ تو
چون سپندی بر آتش افتاده ست
❈۲❈
چهره زرد ما ز سرخی اشک
ورقی بس منقش افتاده ست
مشو ای پندگو مشوش ما
حال ما خود مشوش افتاده ست
❈۳❈
صبر و دل عقل و دین تن و جان سوخت
از تو آتش به هر شش افتاده ست
این که صوفی فتاده غش کرده ست
از می لعل بیغش افتاده ست
❈۴❈
هر که در می فتاد جام کشید
بنده جامی سبوکش افتاده ست
کامنت ها