جامی:چشمت ز غمزه تیغ و ز مژگان خدنگ ساخت با عاشقان غمزده اسباب جنگ ساخت
❈۱❈
چشمت ز غمزه تیغ و ز مژگان خدنگ ساخت
با عاشقان غمزده اسباب جنگ ساخت
بر من ز جورت این همه سختی که می رسد
می بایدم تنی چو دل تو ز سنگ ساخت
❈۲❈
پی چون به شهر وصل برد بارگی صبر
کش سنگلاخ بادیه هجر لنگ ساخت
عیبم مکن به تنگی دل چون غمت فزود
استاد فطرت از ازل این خانه تنگ ساخت
❈۳❈
مجموعه ای ست هر ورق گل ز حسن تو
مرغ چمن چرا به همین بوی و رنگ ساخت
سنگ جفای عشق تو در یکدگر شکست
هر چند عقل شیشه ناموس و ننگ ساخت
❈۴❈
جامی گسست رشته تسبیح زهد را
خواهد به بزم دردکشان تار چنگ ساخت
کامنت ها