جامی:باز بر شکل دگر می بینمت زانچه بودی خوب تر می بینمت
❈۱❈
باز بر شکل دگر می بینمت
زانچه بودی خوب تر می بینمت
پیش ازین بودی چو غنچه پردگی
چون گل اکنون پرده در می بینمت
❈۲❈
جز کمر چیزی نبینم در میان
زان میان کاندر کمر می بینمت
چون نمی آیی چو جان اندر برم
همچو عمر اندر گذر می بینمت
❈۳❈
رفتی از پیش نظر عمری و من
همچنان پیش نظر می بینمت
تیر آهی گر رسد سویت چه باک
سینه پاکان سپر می بینمت
❈۴❈
جامی از جام که خوردی می که باز
از دو عالم بی خبر می بینمت
کامنت ها