جامی:دلم از حلقه زلف تو شد بند ز من مگسل که محکم گشت پیوند
❈۱❈
دلم از حلقه زلف تو شد بند
ز من مگسل که محکم گشت پیوند
بر آن لب خالها بس خط میفزای
بلا بر جان من زین بیش مپسند
❈۲❈
چه سود از پندگویان بیدلی را
که گیرد عالمی از حال او پند
به خدمتگاری سرو بلندت
میان صد جا گره بسته نی قند
❈۳❈
ز بنده لاف عشقت گر گناه است
گناه از بنده و عفو از خداوند
ز دست من کشی هر دم سر زلف
ز پای افتادم ای جان سرکشی چند
❈۴❈
ز سگ کمتر نهی مقدار جامی
ولی هست او بدین مقدار خرسند
کامنت ها