جامی:سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید ز روی لطف به سوی فتادگان نگرید
❈۱❈
سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید
ز روی لطف به سوی فتادگان نگرید
سوی شکار شد آن ماه و من به ره ماندم
خدای را غم حال من شکسته خورید
❈۲❈
به خواریم مگذارید بر ره افتاده
که پیش چشم من از جان و دل عزیزترید
قلاده سگ کویش به گردنم فکنید
کشان کشان ز پیش تا شکارگه ببرید
❈۳❈
کرم کنید و ستانید نیم جان مرا
به خاک سم سمند سوار من سپرید
اگر شماره خیل سگان خویش کند
مرا به سهو هم از خیل آن سگان شمرید
❈۴❈
نکرد در دلتان جای ناله جامی
دریغ کز غم ارباب درد بی خبرید
کامنت ها