جامی:میل خم ابروی توام پشت دو تا کرد در شهر چو ماه نوم انگشت نما کرد
❈۱❈
میل خم ابروی توام پشت دو تا کرد
در شهر چو ماه نوم انگشت نما کرد
از موی میان تو جدا بس که کشم رنج
نتوان تن رنجور من از موی جدا کرد
❈۲❈
با دیده غمدیده من اشک دمادم
آن کرد که با خانه تن سیل فنا کرد
دوران ز گل می و خشت سر خم
بس خانه عشرت که درین دیر بنا کرد
❈۳❈
جانی ز لبت داشت تنم وام به گردن
از گردن او تیغ تو آن وام ادا کرد
تا شد به قبا سرو قد ناز تو مایل
گل اطلس فیروزه زربفت قبا کرد
❈۴❈
جامی که شد از سنگ ستم بر تو دعاگوی
مرغیست که از برگ گل آغاز نوا کرد
کامنت ها