جامی:آن مه به جانب سفر آهنگ میکند صحرا و شهر بر دل ما تنگ میکند
❈۱❈
آن مه به جانب سفر آهنگ میکند
صحرا و شهر بر دل ما تنگ میکند
ای نامه بر به مجلس او نام من ببر
کز گفتوگوی نام منش ننگ میکند
❈۲❈
شرح کمال شوق همین بس که چشم من
عنوان این صحیفه به خون رنگ میکند
عاشق فشانده جان به ره کعبه مراد
زاهد نشسته پرسش فرسنگ میکند
❈۳❈
صد چنگ میکشیم به امید یک صفا
چون میبریم نام صفا جنگ میکند
نشنیدهای به سمع قبول ار چه محتسب
منع سماع بانگ نی و چنگ میکند
❈۴❈
جامی کند به سخت دلی یار را عتاب
جام تُنُک مجادله با سنگ میکند
کامنت ها