گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:از بس که چشم دارم کان مه ز در درآید از جا جهم چو ناگه آواز در برآید

❈۱❈
از بس که چشم دارم کان مه ز در درآید از جا جهم چو ناگه آواز در برآید
ریزم سرشک گلگون از زخمه مغنی آری روان شود خون بر رگ چو نشتر آید
❈۲❈
گرمم ز آتش دل زانسان که گر درین تب پهلو نهم به بستر دودم ز بستر آید
آن کامدن به کویت کرد اختیار یک ره بی اختیار گشته صد بار دیگر آید
❈۳❈
بالین خواب راحت سازم بر آستانت شبها ز پاسبانم سنگی که بر سر آید
از اوج ناز کم ده دامن به کس که بر کف هر چند گل خوش آید بر بار خوشتر آید
❈۴❈
هست آن دهان نشانی از آب خضر کز وی لب تشنه باز گردد گر خود سکندر آید
بی لعل تو نشانی باشد ز اشک جامی خون کز دل صراحی در چشم ساغر آید

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها