گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:گر نماند آن غنچه لب با من چنان خندان که بود شد مرا از شوق لعلش گریه صد چندان که بود

❈۱❈
گر نماند آن غنچه لب با من چنان خندان که بود شد مرا از شوق لعلش گریه صد چندان که بود
ای رفیق کوی زهد از من سر و سامان مجوی خاک شد در راه خوبان هر سر و سامان که بود
❈۲❈
امشب افغانم ز چرخ ار نگذرد معذور دار چون ز ضعف تن نماند آن قوت افغان که بود
چند سوزد جان من وه کآتش دل آب ساخت یادگار تیر او در سینه هر پیکان که بود
❈۳❈
گر شد ایمانم به کفر زلف شبرنگش بدل ظلمت این کفر به از نور آن ایمان که بود
عاجز آمد آخر از درد دلم مسکین طبیب گر چه کرد از مرحمت تدبیر هر درمان که بود
❈۴❈
آه جامی زد علم چون چاک کردی سینه اش عاقبت شد آشکار آن آتش پنهان که بود

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها