جامی:طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد خاطر من به بتان ستم اندیش کشد
❈۱❈
طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد
خاطر من به بتان ستم اندیش کشد
هر که را سرکشی و شوخی و بدخویی بیش
خون گرفته دل من جانب او بیش کشد
❈۲❈
می کشم تحفه جان پیش چنان سنگدلی
که به قتلم ز همه تیغ جفا پیش کشد
محرم خلوت وصلند همه محتشمان
محنت هجر همین عاشق درویش کشد
❈۳❈
مرهمی بخش ز پیکان جگر ریش مرا
تا کی از دست طبیبان الم نیش کشد
زخم پیکان تو برد از دل من رنج فراق
ای خوش آن نیش که آزردگی از ریش کشد
❈۴❈
جامی از آتش دل نعل سم رخش تو تافت
تا ز سر داغ وفایت به رخ خویش کشد
کامنت ها