جامی:دوستان بازم عجب کاری فتاد دل به دام عشق خون خواری فتاد
❈۱❈
دوستان بازم عجب کاری فتاد
دل به دام عشق خون خواری فتاد
جان رمید از تن به کویش آرمید
از قفس مرغی به گلزاری فتاد
❈۲❈
ما بلا خواهیم و زاهد عافیت
هر متاعی را خریداری فتاد
در حریم وصل محرم شد رقیب
دامن گل در کف خاری فتاد
❈۳❈
عقل شد مفتون مشکین طره اش
ساده ای در دام طراری فتاد
چشم پوشیدم رخش دیدم به خواب
خفته ای را بخت بیداری فتاد
❈۴❈
عمرها جامی وفا ورزید و مهر
کارش آخر با جفاکاری فتاد
کامنت ها