گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:نمی خواهم که با من هیچ یاری همنشین گردد که می ترسم دلش ز اندوه من اندوهگین گردد

❈۱❈
نمی خواهم که با من هیچ یاری همنشین گردد که می ترسم دلش ز اندوه من اندوهگین گردد
چو اندوه دل محزون من تسکین نمی یابد چه حاصل زانکه چون من دیگری را دل حزین گردد
❈۲❈
سواد دیده را مردم تو بودی کی بود یارب که این ویرانه یک بار دگر مردم نشین گردد
پس از عمری دمی خوش گر برآید از دلم بی تو به لب ناآمده در سینه آه آتشین گردد
❈۳❈
ازان شیرین زبان هر شب جدا تا روز می سوزم چو آن مومی که محروم از وصال انگبین گردد
به قد هر که برد تیغ هجران خلعت دردی سرشک لعل من آن را طراز آستین گردد
❈۴❈
ازان گم گشته در زیر زمین جامی کجا یابد نشان گر فی المثل گرد همه روی زمین گردد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۳۸۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها