جامی:رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد چه جای درج که درجی در خوشاب آورد
❈۱❈
رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد
چه جای درج که درجی در خوشاب آورد
ز شب نوشته مثالی به گرد صفحه صبح
به نام ذره سرگشته ز آفتاب آورد
❈۲❈
خراب بود ز ظلم فراق کشور دل
نشان لطف سوی کشور خراب آورد
سخن درست بگویم ز شاه مسند ناز
نیازنامه درویش را جواب آورد
❈۳❈
غلام مقدم آنم کزان لب و غمزه
نوید مرحمت آلوده عتاب آورد
بتافت خامه سر از شرح هجر حیرانم
که نامه قصه ما را چگونه تاب آورد
❈۴❈
شب از فسانه وصلت به روز می آرم
اگر چه بخت مرا این فسانه خواب آورد
گذشت پایه نظمت ز آسمان جامی
چو پی به خاک در شاه کامیاب آورد
❈۵❈
شهنشهی که چو راه سفر گرفت ظفر
به هم عنانی او پای در رکاب آورد
کامنت ها