جامی:با تو آنان که حدیث چو منی می گویند پیش جان قصه فرسوده تنی می گویند
❈۱❈
با تو آنان که حدیث چو منی می گویند
پیش جان قصه فرسوده تنی می گویند
من نه آنم که کسی پیش تو گوید سخنم
بهر تسکین دل من سخنی می گویند
❈۲❈
عندلیبان ز سر سرو به آواز بلند
ذکر بالای تو در هر چمنی می گویند
نکشد خاطر من جز به تو هر جا که کسان
سخن عشوه گری غمزه زنی می گویند
❈۳❈
کوه غم های تو را می کنم از تیشه صبر
منم امروز اگر کوهکنی می گویند
با تو نازک بدن آنها که ز گل یاد کنند
پیش یوسف سخن پیرهنی می گویند
❈۴❈
سوز جامی نشد ای شمع هنوزت روشن
گر چه آن قصه به هر انجمنی می گویند
کامنت ها