گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:این همه خون از لب لعل تو دل چون می خورد انگبین نتوان چنین خوردن که او خون می خورد

❈۱❈
این همه خون از لب لعل تو دل چون می خورد انگبین نتوان چنین خوردن که او خون می خورد
شیخ شهر ما که بودی شهره در کم خوارگی از همه در دور لعلت باده افزون می خورد
❈۲❈
جز گل حسرت نیارد بار در باغ امید خار مژگانم که آب از اشک گلگون می خورد
دل پر است از زخم شمشیر بلا روز فراق همچو آن پر دل که زخم اندر شبیخون می خورد
❈۳❈
سیل اشکم درنمی آید به چشم آن ماه را گر چه هر شب موج آن بر اوج گردون می خورد
می کشد هر دم زمین در خود ز چشمم بحر خون تشنه ای گویی دم آبی ز جیحون می خورد
❈۴❈
جور تو جز بر دل جامی نمی آید بلی سنگ کز لیلی رسد بر جام مجنون می خورد

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها