گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

جامی:عید است و چون گل هر کسی خندان به روی یار خود ما و دلی چون غنچه خون بی سر و گل رخسار خود

عید است و چون گل هر کسی خندان به روی یار خود
ما و دلی چون غنچه خون بی سر و گل رخسار خود
❈۱❈
خلقی شده در جست و جو هر سو که ماه عید کو عید من آن کان ماهرو بنمایدم دیدار خود
تا چند خون دل خورم کو ساقی جان پرورم تا ز آتش می آورم آبی به روی کار خود
❈۲❈
هر کس به کنج خلوتی با مطربی در عشرتی عشاق را هم حالتی با ناله های زار خود
بی روی آن سرو روان زد هر گلی آتش به جان کاشم ندادی باغبان ره جانب گلزار خود
❈۳❈
چون گل درانم پیرهن یارب کجا رفت آنکه من بودی به گلگشت چمن دامن کشان با یار خود
جامی ندارد محرمی کز غم برآساید دمی هر لحظه می گوید غمی هم با دل افگار خود

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۲۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها